loading...
نفس ذاکرین
مجنون الحسین (ع) بازدید : 554 سه شنبه 03 شهریور 1394 نظرات (0)

وسط كوچه میزدم فریاد

بی هوا زد كه مادرم اُفتاد

مادرم  افتاد كه من اُفتادم

مگه اون لحظه میره از یادم

دسته گل پرپرم خدا پشت در اُفتاد

صدای خنده شون بلند شد تا مادر اُفتاد

آخه چه جوری زدند مگه كه با سر اُفتاد

وقتی یه لشكر میزنه

معلومه كه در میشكنه

بال كبوتر میشكنه

پهلوی مادر میشكنه

وای مادرم وای مادرم

"آتش كجا و سوخته كی باور ماست

ما با همه گفتیم زهرا مادر ماست"

پشت در بود كه زدنش اُفتاد

در نیم سوخته رو تنش اُفتاد

رو تنش اُفتاد شعله ی هیزم

میزدن بازم بی حیا مردم

اون كه می خندید به اشكمون بابامونو برد

پشت سرش مادر دوید كه باز زمین خورد

آخه چه جوری زدند مگه كه محسنم مرد

وقتی همه در بسوزه

معلومه معجر میسوزه

حتی موی سر میسوزه

بچه با مادر میسوزه

وای مادرم وای مادرم

ناله زد مادر نفسش تنگ شد

انگاری كوچه میدون جنگ شد

یه سپاه اومد هركی میتونست

با لگد میزد هركی میتونست

كسی صدامو نمیشنید تو داد و فریاد

یه لحظه انگار كه مادرم تو كوچه جون داد

آخه چه جوری زدند مگه گوشواره اش افتاد

وقتی برا جنگ اومدن

معلومه با ما چه بدن

وقتی همینو بلدن

تا میتونستن میزدن

وای مادرم وای مادرم 

 

دانلود صوتی

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 59
  • کل نظرات : 33
  • افراد آنلاین : 14
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 62
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 77
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 80
  • بازدید ماه : 80
  • بازدید سال : 665
  • بازدید کلی : 116,358